پيام دوستان
+
سلام خوبي نيامده نخ بسته ام به انگشتم بشمارم هر که را که در گوشي همراه سالهاست به جناب، وبانو تنها ميشناسم. سلام نيشخندت هم بر من زيباست چون تو خود ميداني گاه تظاهر به دوستي خود حال خوب دل است، گاه تو فرياد زني نوروز وانطرف تر يکي نرم نرم بگويد آمد ه خوبي، شادي، سلامتي..... دنيايي داريم..نه؟؟؟ . سلامم را چه آرام پاسخ ميگويي ، غريبه نيستي آمدي،کوچه پاستور، پلاک تنهايي زنگ اول منتظرم....
انديشه نگار
12:29 صبح
+
بر ما دلت نسوخت، ندانم چرا نسوخت. ما را دلت نخواست، ندانم چرا نخواست
انديشه نگار
12:29 صبح
{a h=n45}مهرباني #{/a} درست ميفرماييد، گاهي "شايدها" فراواناند، اما اميد که روزي به يقينِ رهايي برسيم. ممنون از دعاهاي خوب شما
+
خدايا قدر دان توام براى تمام شادي ها، براى تمام اشکها، غم ها، مرحم ها، تسکين هايت براي درس هاى زندگيت
براي مددي که بي منت بر من ارزاني داشتي... سپاسگزار توام.
خدايا چشممان را به شکوفه هاي بهار روشن کن . باور کنيم که پايان تمام اندوه هاي ما مانندبهار ميرسد.. خدايا به مردم ما چشماني روشن به ديدار رنگين کمان محبتت، عطا فرما، بينشي به وسعت پهناوري جهان..
انديشه نگار
12:29 صبح
+
زندگي درسهاي زيادي به من داد1:اول اينکه عاشق به معناي اخص جمله ممکن نخواهد بود مگر اينکه معشوق پيشتر دريچه قلب خويش را به هواخواهي پيشتر بگشايد و عاشق را در وجود خود جاري باقي کند.2:تنهايي زاده يک ذهن بيمار و غرق شده در جهل است و چاره اش جزلبيک گفتن به نداي ادعوني قد استجب لکم جاري شده از لسان ولي الله حي و قائم تو باشد. و به جاي سرگرداني در جهل به او و خدايش و خداي تو پناه ببر.درسي بود پرهزينه

mariii
ديروز 11:34 عصر
+
مَن کجا باران کجا ،باران کجا
و راه بي پايان کجا، آه اين دل دل زدن تا منزل جانان کجا، آه اي دل هرچه کويت دور تر دل تنگ تر مشتاق تر..... شب ها و روزهاي مهمي در پيش است ما را از دعاي خير خود فراموش نکنيد عزيزان همراه .
التماس دعا
شاخه ي عشق
ديروز 7:43 عصر
خانم دکتر ما بسي محتاجيم،مارا به دعا کاش فراموش نسازند رندان سحرخيز که صاحب نفسانند@};-.......زيبايي اين قصه از آغاز تو بودي
من خاک نشين بودم و پرواز تو بودي
عشق آمد و آماده ي رنج سفرم کرد
هر سو که دويدم به تو نزديکترم کرد
+
زبان به خير بگردان که از کلام ِ شما
هزار آينه از شش جهت به سمت ِ شماست... ساعات همگي بخير
شاخه ي عشق
ديروز 7:43 عصر
+
نيچه ميگه.... زن در عشق مرزها را نميشناسد، ودر انتقام هيچ چيز را نيمه سوخته نميگذارد
شبگرد تنهايي
ديروز 2:54 عصر
هاينريش بل:يه زن نميتونه ( دوستت داشته باشه)، بعد دوستت نداشته باشه ،بعد دوباره دوستت داشته باشه، يه زن فقط ميتونه (دوستت داشته باشه)، دوستت داشته باشه ،دوستت داشته باشه و بعد ديگه هيچوقت ( دوستت نداشته باشه)
بسيار عالي خانم دکتر،@};- براين باورم خدا مي خواست در دنيا بيشتروبهترشناخته شود گريبان عدم را دريد وازپشت هيچستان موجودي بنام#زن آفريد تا تجلي وآيينه رحمت ومهرو زيبايي بي منتهاي او باشد
+
روزها وساعات مي آيند، سال 1403 به گام هاي پاياني ميرسد، نميدانم ،فروغي وشوري که در من نيست ولي اندوهي در من است، عصياني خاموش، گاه سر در گريبانم، گاه دستي ميگيرم که آن دست به آسمان بلند شود دعايي کند تا اين غم به مدد ايزد کاسته شود، من مسافر کدام قطارم نميدانم، کاش دوباره متولد شوم
شبگرد تنهايي
ديروز 2:54 عصر
زيبا وعالي،@};- من مسافر کدام قطارم نمي دانم،کاش دوباره متولد شوم،کاش عقربه هاي زمان مي ايستاد ومن اندکي درنگ مي کردم تا قبل از گذشته شدن حال،حالي تازه مي کردم ودرحال مي زيستم،چرا که اين قطاررا ايستايي نيست،فقط بايد ازحال لذت برد به قول خيام چون عاقبت کارجهان نيستي است،انگارکه نيستي چوهستي خوش باش.