با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+خواب بودم، خواب ديدم مرده ام
بي نهايت خسته و افسرده ام
تا ميان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
روي من خروارها از خاک بود
واي، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زير سرم از سنگ بود
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود
هر که آمد پيش، حرفي راند و رفت
سوره ي حمدي برايم خواند و رفت
خسته بودم هيچ کس يارم نشد
زان ميان يک تن خريدارم نشد
نه رفيقي، نه شفيقي، نه کسي
ترس بود و وحشت و دلواپسي
ناله مي کردم وليکن بي جواب تشنه بودم، در پي يک جرعه آب آمدند از راه نزدم دو ملک تيره شد در پيش چشمانم فلک يک ملک گفتا: بگو دين تو چيست؟ ديگري فرياد زد: رب تو کيست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود لرزه بر اندام من افتاده بود! هر چه کردم سعي تا گويم جواب سدّ نطقم شد هراس و اضطراب از سکوتم آن دو گشته خشمگين رفت بالا گرزهاي آتشين قبر من پر گشته بود از نار و دود بار ديگر با غضب پرسش نمود - √ The End W
اي گنه کار سيه دل، بسته پر نام اربابان خود يک يک ببر گوئيا لب ها به هم چسبيده بود گوش گويا نامشان نشنيده بود نامهاي خوبشان از ياد رفت واي، سعي و زحمتم بر باد رفت چهره ام از شرم ميشد سرخ و زرد بار ديگر بر سرم فرياد کرد: در ميان عمر خود کن جستجو کارهاي نيک و زشتت را بگو هر چه مي کردم به اعمالم نگاه کوله بارم بود مملو از گناه - √ The End W
+????????
?دل را به نور عشق صفا مي دهد نماز
?جان را به ياد دوست جلا مي دهد نماز
? از خارزار شرك اگر بگذري به صدق
? باغ تو را ز جلوه صفا مي دهد نماز
?تا بنگري جمال حقيقت ز معرفت
? سرچشمه ات ز آب بقا مي دهد نماز
? پاي تو را ز قيد تعلق رها كند
?دست تو را به دست دعا مي دهد نماز
?هر دم كه سر به سجده اخلاص مي نهي
?روشندلي ز ياد خدا مي دهد نماز
?چون بشنوي صلاي مؤذن ، شتاب كن
+يه حالي دارم اين شبا که گفتني نيست
که حتي خنده رو لبام شکفتني نيست
بگو چيکار کنم دلم آروم بگيره
اگه ديديش بهش بگو داره ميميره
بهش بگو جدايي چشممو تر کرد
بهش بگو نميشه بي صداش سر کرد
بهش بگو کجا گذاشتيو رفتي
نميتونه فراموشت کنه برگرد
دنيا دنيا چطور دلت اومد بگيريش از منه تنها
شدم غريبه اي ميونه غربت و غم ها
دلم گرفته از تو و تمومه آدمها از غم ها
دنيا دنيا کجا برم که يکمي غم دلم وا شه