دلگیر
به درگاه تو دعا می کنم،
که در قلب منی،
در عبور از دنیــــــــــــــای رنــــــــــــــج،
راهــــــــــنمایم باش،
قلبم را به سوی تو می گیرم،
پس مرا به سوی خویشتن بخوان،
و راه لطف و رحمتت را نشانم ده،
خواسته ام در این جایگاه، یعنی جایگاه بنده فقیر ناامید،
آن است که:
گناهان گذشته ام را بیامرزی
و در باقیمانده عمرم،مرا از گناه باز داری …
آیا شود که من نیز دوست تو باشم و به عشق و محبت تو پاک گردم ؟
شود که شوق دیدارت بال پروازم را بگشاید و به خوب و بد راه دگر نیندیشم ؟
جمیلا !
مگر می توان شیرینی عشق تو را چشید و از تو روی گردان شد ؟
مگر می توان لذت همجواری با تو را درک کرد و میل جای دیگر داشت ؟
سرنوشت مرا خیر بنویس
تقدیری مبارک
تا هر چه را که تو دیر می خواهی زود نخواهم
و هر چه را که تو زود می خواهی دیر نخواهم .
الهی…نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدارا ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشستم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که به غیر از این خانه مرا نیست.
[ سه شنبه 91/12/8 ] [ 11:32 عصر ] [ тнЄ ЄИD ]
یه داستان کوتاه
در یک روز خزان پاییزی پرستویی را در حال مهاجرت دیدم به او گفتم:
چون به دیار یارم میروی به او بگو دوستش دارم ومنتظرش می مانم.
بهار سال بعد پرستو نفس نفس زنان آمد.
و گفت:
دوستـــــش بدار ولی منتظــــــــرش نمـــــــــان.
[ سه شنبه 91/12/8 ] [ 11:27 عصر ] [ тнЄ ЄИD ]
غم انگیز
در بن بست زندگی…
راه آسمان باز است..
من تنهام ودلم برات تنگ شده
خداحافظ،خداحافظ،هیچ وقت نگو خداحافظ
اگرچه نمیتونم تورو در آغوش بگیرم
من بهت احتیاج دارم،ولی هیچی نمیتونم بگم
من تورو میخوام حتی اگه این فقط یه آرزو باشه یه آرزو
تو از زیبا ترین نیلوفر من ، بخوان غم را تو از چشم تر من
بدان این روی زرد از دوری توست ، که سر بیرون زد از خاکستر من . . .
[ سه شنبه 91/12/8 ] [ 11:22 عصر ] [ тнЄ ЄИD ]
خدااااااااا
خدا و جهان
چون دانستی که خدا از خاکت آفریده کردنکشی و خود رایی مکن
تمام آنچه را ما در این جهان می بینیم دارای علتی است
و اگر زنجیر علت ها را دنبال کنیم سر انجام به نخستین علت می رسیم
و این نخستین علت را خدا می نامیم
وعده آسمان
آنانی که طریق خدا را می‌شناسند، در تاریکی نیز آن را می‌یابند
خدا هرگز وعد? آسمان همیشه آبی، مراتع همیشه سبز
و قلب همیشه رها از آلام را نداده است
بلکه او وعد? عشق و محبت نامیرا
و حضور وفادارانه و همدلان? خود را داده
است
شناخت آفرینش
اولین مرحله شناختآفرینشهمانا خرد است چشم و
گوش و زبان سه نگهبان اویند که لاجرم هر چه
نیکی و شر است از همین سه ریشه می گیرد .و
افسوس که بدنبال کنندگان خرد اندکند باید که به
سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود
و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای
آموختن نباید از دست داد
روح خداوند
اگر روح خداوندی دمیده در روان آدم و حواست
..... پس ای مردم خدا اینجاست.....
به خود آ تا که در یابی خدا در خویشتن پیداست
خنده خدا
برروی ما خدا خنده می زند
هرچند ره به ساحل لطفش نبرده ایم
زیرا چون زاهدان سیه کار و خرقه پوش
پنهان زدیگان خدا می نخورده ایم
پیشانی ازداغ گناهی سیه شود
بهتر زداغ مهر نماز از سر ریا
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب
بهر فریب خلق بگوئی خدا خدا
خدای بزرگ
توکه یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم عالم ببرد
ای خدای بزرگ
خدایا آن طلعت نورانی و زیبا را بر من بنمایان
خدای بی همتا
آه ای خدای قادر بی همتا
از دیدگان روشن من بستان
شوق بسوی غیر دویدن را
لطفی کن ای خدا بیاموزش
از برق چشم غیر رمیدن را
عشقی بمن بده که مرا سازد
همچون فرشتگان بهشت تو
[ سه شنبه 91/12/8 ] [ 6:48 عصر ] [ тнЄ ЄИD ]
فقط خدا
عشق به خدا درخششی جادویی است
که از درون هسته سوزان روح می تابد
و زمین پیرامونش را روشنی می بخشد
و توانمان می دهد تا زندگی را
در قالب رویایی شیرین و زیبا
بین دو بیداری درک کنیم
خالص بودن نیایش
"خدا را چنان پرستش کن که گویی او را می بینی
اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند.
بهترین کارها خداشناسی است.
کاری که با دانش ترین است اندک و بسیار آن سودمند است
اگر خدا را آن چنان که شایسته اوست می شناختید،
به دعای شما کوهها جابجا می شدند."
خدا در قلب
چون عاشقی آمد، سزاوار نباشد این گفتار که : خدا در قلب من است ،
شایسته تر آن که گفته آید : من در قلب خداوندم
وقتی قلبت بیدار شد و شعله ای از نور شد
تو معنا و اهمیت زندگی را خواهی شناخت
و این فیضی عظیم است . و آنگاه سپاسگزاری و حمد طلوع می کند
آنگاه فقط هدیه زندگانی کافی است
تا با آن برای همیشه و همیشه راضی و خشنود باشی
[ سه شنبه 91/12/8 ] [ 12:13 عصر ] [ тнЄ ЄИD ]
