دلنوشته های عاشقونه
دلم کسی را میخواهد،کسی که از جنس خودم باشد…
دلش شیشه ای…گونه هایش بارانی…دستانش کمی سرد…
نگاهش ستاره باران باشد…
دلم یک ساده دل می خواهد…!!!
بیاید با هم برویم…نمیخواهم فرهاد باشد،کوه بتراشد…
نمیخواهم مجنون باشد،سر به بیابان بگذارد…
میخواهم گاهی دردم را درمان باشد…
شاهزاده سوار بر اسب سفید نمیخواهم…!!!
غریب آشنایی میخواهم بیاید با پای پیاده…
قلبش در دستش باشد..چشمانش پر از باران باشد…
کلبه کوچک را دوست داردختر نمیدانست چه راهی را انتخاب کند…
پدرش اخرین حرفش را زده بود…..
او باید بین ثروت پدر و عشق بی پول خود ، یکی را انتخاب می کرد.
او پسر بی پول را انتخاب کرد….
ولی حالا درمانده و خجالت زده راه خانه پدر را درپیش گرفته.
پسر او را بدون ثروت پدر نمی خواست
.
خدایــــــــــــــا ؛
کسی را که قسمت کس دیگریست،
سر راهمان قرار نده ..
تــا شبهای دلتگنیــش بــرای مــا باشد
و روزهــای خوشش بــرای دیگری.. . .م…اگر این کلبه در قتعهد داشتن قشنگه حتی تعلق داشتن … !!
اینکه بدونی مال کسی هستی، سهم کسی هستی و اونم مال توئه، حق توئه … !!
مهم نیس این تعهد امضاء بشه تو یه کاغذ پاره … !!
اصلش جای دیگه سند خورده وسط دلاتون … !!لب او باشد…
[ دوشنبه 91/12/28 ] [ 12:29 صبح ] [ тнЄ ЄИD ]
مناظره انسان با خدا
انسان گفت : هیچ کس واقعاً مرا دوست ندارد ، خداوند پاسخ داد : من تو را دوست دارم !!!
انسان گفت : من بسیار خسته هستم ، خداوند پاسخ داد : من به تو آرامش خواهم داد !!!
انسان گفت : من توان ادامه دادن ندارم ، خداوند پاسخ داد : رحمت من کافی است !!!
انسان گفت : من نمیتوانم مشکلات را حل کنم ، خداوند پاسخ داد : من گامهای تو را هدایت خواهم کرد !!!
انسان گفت : من نمیتوانم آن را انجام دهم ، خداوند پاسخ داد : تو هر کاری را با من میتوانی به انجام برسانی !!!
انسان گفت : آن ارزشش را ندارد ، خداوند پاسخ داد : آن ارزش پیدا خواهد کرد !!!
انسان گفت : من میترسم ، خداوند پاسخ داد : من روحی ترسو به تو نداده ام !!!
انسان گفت : من همیشه نگران و ناامیدم ، خداوند پاسخ داد : تمام نگرانی هایت را به دوش من بگذار !!!
انسان گفت : من به اندازه کافی ایمان ندارم ، خداوند پاسخ داد : من به همه به یک اندازه ایمان داده ام !!!
انسان گفت : من به اندازه کافی باهوش نیستم ، خداوند پاسخ داد : من به تو عقل داده ام !!!
انسان گفت : من احساس تنهایی میکنم ، خداوند پاسخ داد : من هرگز تو را ترک نخواهم کرد !!!
[ یکشنبه 91/12/13 ] [ 5:45 عصر ] [ тнЄ ЄИD ]
دانشجو و استاد؟
دانشجویی به استادش گفت:
استاد اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم ان را عبادت نمی کنم.
استاد به انتهای کلاس رفت و به ان دانشجو گفت : ایا مرا می بینی؟
دانشجو پاسخ داد : نه استاد ! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.
استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت : تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید !
[ یکشنبه 91/12/13 ] [ 5:43 عصر ] [ тнЄ ЄИD ]
گفتم //// گفت
- گفتم خدایا از همه دلگیرم.
گفت:حتی من؟!
گفتم خدایا چقدر دوری؟! گفت:تو یا من
گفتم خدایا تنهاترینم!
گفت:پس من؟!
گفتم خدایا کمک خواستم!
گفت:از غیر من؟!
گفتم خدایا دوستت دارم!
گفت:بیش از من؟!
[ چهارشنبه 91/12/9 ] [ 1:39 عصر ] [ тнЄ ЄИD ]
چی میشد
چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده چرا که دیروز ما وقت نکردیم ازش تشکر کنیم .
چی می شد دیگه هرگز شکو فا شدن گلی رو نمی دیدیم چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله کردیم .
چی می شد اگه خدا عشق و مراقبتش را از ما دریغ می کرد چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کردیم.
چی می شد اگه خدا امروز به حرفهامون گوش نمی داد چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم .
چی می شد اگه خدا خواسته هامونو بی پاسخ می گذاشت چون فراموشش کردیم .
[ چهارشنبه 91/12/9 ] [ 1:33 عصر ] [ тнЄ ЄИD ]
آرزو
الــهــی دلی ده که شـوق طاعـت افـزون کنـد و تـوفیق طاعـتی ده کـه ببهشـت رهنمون کند.
الــهــی دلـی ده کـه در کــار تــو جــان بــازیـم و جــانـی ده کـه کــار آن جـهــان بـسـازیـم.
الــهــی نفسـی ده کـه حلقـه بنـدگـی تـو گـوش کند . جـانی ده کـه زهر حکمـت تـو نـوش کند.
الــهــی دانـــایــی ده کـــه در راه نـیـفـتـیـم و بـیـنـــایــی ده کـــه در چــــاه نـیـفـتـیـم.
الــهــی پـایی ده کـه با آن کـوی مهـر تـو پوئیم و زبانی ده کـه با آن شکـر آلای تـو گـوئیم
[ چهارشنبه 91/12/9 ] [ 1:31 عصر ] [ тнЄ ЄИD ]
نزدیک به خدا
ماهی دریا شدن سخت است
اما بی کس و تنها شدن سخت تر
راهی دریا شدم بی پر.!
اما آبی دریا به من خندید
گفتم : به چه میخندی
گفت :جای تو اینجا نیست .
گفتم : من در پی یارم
گفت : خاموش و بی پروایی
گفتم :ترسم از درون خاموش است .
گفت : به چه خاطر
گفتم : من خدا را دارم
گفت : پس چرا اینجایی ؟!
گفتم : شاید اینجا به خدا نزدیک تر باشم.!
[ چهارشنبه 91/12/9 ] [ 12:0 عصر ] [ тнЄ ЄИD ]